تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



کەڵەک
جاله، کُرو، سَل، کَلَک (چند تا چوب به هم بسته روی آب اندازند و با آن بار حمل کنند)
کەڵەک
جرند، سنگ چین
کەڵەک
تَبَند، نیرَنگ، زَرق، شَید، هَنوت، گریس، گریسه، ریو، تَنبُل، دوال، دوبال، داغول، دویل، دَغا، کَلَک، سوفته، خاتوله
کەڵەک
تَویل (مانند مَترس در کوه یا صحرا سنگ روی هم می چینند که از دور آدم به نظر می رسد)
کەڵەک
کَلَک، روی هم
ئەشکەڵەکردن
اشکلک کردن، پاهکیدن، باهکیدن. شکنجەکردن، دست وپابستن، آزاردادن، آزردن، آزارکردن.
کووکوکەڵەک