تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



چی
چی، گَر، بان.
چی
چی، چیز. (مخفف «هەرچیزی»ست.)]
چی؟
چه؟، زَش؟. (کرماجی است.)
شمشێر چیوین
بَلونه، بَلونَک، بَکونه، بَکونک
چیامانی
سَردخَو، مُردەخَو. (عرق سردی که از ضعف می¬آید.)
چیلانگەر
چیلانگر. (قفل¬ساز.)
چیم
چیم، چَمن، مَرغ، فَریز، پَریز. (علفی است شبیه گندم که در اطراف جوب و جاهای آبدار به هم می¬رسد و متن باغچەها از آن می¬سازند.)
چین
چینه، رَده، لاد، نسپه، نیسپه. (نیسپەی دیوار)
چین
چین، ماز، آژنگ، شکن، شکَنج.
چین دەموچاو
اَنجُج، آژَنگ، اَژَنگ. (چین رخسار که از پیری می¬آید.)
چین پێشانی
آژَنگ، اَژَنگ. (کَشک¬های پیشانی)
چینه
چینه. (دانه چیدن مرغ)
چینه
پشت. (رشتەی نسب)
چینکۆ
روکشیده، روکش.
چینی
چینی، فَخفور.
چیه
سبکاو، کَلَه، چَکاد، چَکاده، چکاه، چهاد. (کلەی کوه.)
چیه
تَویل، چیده.
چیچلەمەجان
آرغُشتَک. (بازی¬ای است که بچەها و دخترها چُنباتمه می¬رقصند و کف می¬زنند و چیزهای می¬گویند.)
چیچی
چنباتمه.
چیچەت
دریاچەی ارومیه.
چیڕ
آغول، آلوس. (به گوشەی چشم نگریستن از خشم.)
چیڕانن
جیق کشیدن. (کبک مثلاً.)