تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



هەڵڕووشیاگ
خراشیده، بهم خورده
هەڵڕژیاگ
فروریخته، به پایین ریخته
هەڵژلێویان
آشوب برپا شدن
دل بهم آمدن و پیچ و تاب خوردن
هەڵکاڵیان
حسودانه گفتن یا نگاه کردن
هەڵکرچیان
ترنجیدگی، چین و چروک برداشتن
هەڵکریان
گلوله کردن نخ
هەڵکریاگ
نخ گلوله شده
هەڵکشیان
رو به بالا رفتن، آختگی تیغ، مّد آب دریا
هەڵکفیان
لبریز شدن کف از دیگ بر آتش، پرجوش شدن پوست، پف کردن و آماسیدن، ترشیدن خمیر، برآمدن و نزدیک به انفجار بودن باروت
هەڵگرسیاو
افروخته
هەڵگوسیار
ندا برای شرکت بازیگران در بازی