تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



گووهوک
نرمهٔ گوش
گووپێ خوراوبوون
کن''یه از آدم پشیمان از کار خود
گووکەر
کسی که می ریند
گووگرە
سرگین گیر در خرمنکوبی
کنایه از سبیل تازه درآمده که به طعنه می گویند
گوویزان
استره، تیغ موتراشی، انتقال، گردوبازی