تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



هەڤدوگرتن
متحد شدن
بازبهم رسیدن
پاهەڵگرتن
بسرعت رفتن
پشوگرتن
آسودن
پلارتێگرتن
انداختن تکه چوب برای میوه درخت
چوب بطرف کسی پرت کردن
متلک گفتن
پیاگرتن
چیزی را به وسیله دیگر پوشانیدن