تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



هنگوستیلک
انگشتری
هنگولیسک
انگشتری
هنگوونگ
شکوه و دبدبه
خود آراسته
هنگوڤین
شبیه عسل
هنگڤینۆ
گیاهی است
هنگین
آنگاه، آن زمان
بارهنگێڤ
مسخره کننده، مانعی در کنار راه که بار با آن برخورد می کند
مسخره کننده
ژبەرهنگی
به این دلیل