تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



موفتخۆر
مفتخور
مەفتوول
نخ مانندی در تاک
نان حەفتە
سور هفتهٔ بعد از عروسی
نفتونوێ
کار نکرده و تازه
نفتک
کوفتهٔ خوراکی
کبریت
نوخافتۆخ
بخشندهٔ گناه، خدا
نوخافتۆر
زیر دررو، کسی که برای خودداری از اجرای دستور پنهان می شود
نوخافتی
مغفور، بخشوده
نەخۆش کەفتن
بیمارشدن
نەفتاوی
نفت آلوده
هل پشافتن
فشردن و مچاله کردن