تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



داڤک
دامی که برای کبک گذارند
داڤی
آخری
داڤەگر
تاسەخوار، آرزومند
داکاسان
آرام گرفتن
داکاسانن
آرام کردن
داکاسین
آرام گرفتن
داکاڵیان
گریدن، نهیب زدن
داکتن
آویخته شدن
داکردن
غله در چاله ریختن
آغاز بارش باران
دام را در آغل جای دادن
قرار دادن سهم هر بازیکن در محل خود هنگام بازی، قرار دادن چیزی برای نشانەگیری
شکافته شدن دیوار و...