تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



خۆکرد
طبیعی، غیرمصنوعی
کار انحصاری شخص
خۆکوشتن
خودکُشی، انتحار
سینەزنی در مراسم عزا
خۆکێش کردن
با دشواری رفتن
خۆگر
کسی که کارش «خۆ گرتن» باشد
خۆگرتو
خودار، استوار، کامگار، بند آمدە، استراق سمع کنندە
خۆگرتوو
خودار
استوار
کامگار
بند آمده
استراق سمع کننده
خۆگرتی
خودار، استوار، کامگار، بند آمده، استراق سمع کننده
خۆگیر
کسی که کارش «خۆ گرتن» باشد