تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



سەنگین
سەنگین دەس
سنگین دست، گران دست (کسی که کراهای دستی را دیر تمام می کند)
سەنگین سەر
سەنگین و گران
زَریو، مَهِست، آرام، سنگین، گران
سەنگین پا
سەنگینی
سنگینی، گرانی
سەنگینی
بَرهِش، پرهِش، پرهیش، فرهیش، زریوی، مَهِستی، هِنگ
سەنگینی
سنگینی، گرانی (سنگینی پا مثلاً که کار دیر انجام شود)
سەنگینی گوێچکە
سنگینی گوش، دیر شنیدن
شێرگیر
سَرخوش، نیم مست
شێرگیر
شلایین، شیرگیر
فاڵگیر
لانگیر
دوستدار، هواخواه، کمک، طرفدار.
لانگیر
گَزَنده. گیرا. (سگ گزندەکەدر محل خود مردم را می گزد یا تازی چابک کەشکار را در نزدیکی لانەمی گیرد و مجال نمی دهد کەدور شود.)
لووت داگیریان
گرفتگی بینی، کاتوره.
ماسیگیر
ماگیر
مارگر، مارافسا، مارافسای، مارافسان، مارافسار.