تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



جورووکه
ماژموژ، چاو. (صدای موش مثلاً.)
جووچکه
دُم، دُنب، دُنبال، دُنباله، شَم.
جووچکه
دُنبال، دُنباله.
جووچکه ناوگەڵ گرتن
جووکه
چاوچاو، جیک جیک. (صدای گنجشک مثلاً.)
جیکجیکه
جیک جیکه. (چیزی است از گل و کاغذ برای بچەها می¬سازند و صدا می¬دهد.)
جیکه
جاو، جیک. (صدای گنجشک مثلاً.)
حسکه
دست¬ساز. (تفنگ جلب)
حەنووکه
مخفف و محرف «حەنیفه» است.
خاه سۆسکه
خاله سوسکه. (زن کوتاه قد که شبیه سوسک است.)
خاکه
خاکه، خاک، خاشه، خاش، خورده. (خورد و ریز هر چیزی)
خرۆکه
خشکه
لَخشَک، تَرتَرَک، چَپچَله. (نشسته راه رفتن.)
خشکه
خنجکه
خَنج، ناز، گرشمه، نازرفتار، کاچول.
خیلال مەککه
دَردمنه، بَستیواج، بَستیباج. (علفی است که آن را به ترکی «یوشان» گویند.)
خەریکه
دارد، سرگرم است.
درکه
دَندش، پَرخش، اِیماء، اِشارَة، اِشعار.
زرنگەی گوێچکه
آواز گوش.
زریکه