تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



پرویاگ
خورد شده، تریت شده، تَرید شده، تلیت شده.
پرچ
گیس، زُلف، گیسو، کوپَلَه، بسوته.
پرچانن
پرچن
گیسو، گیس¬دار، زلف¬دار.
پرچه
پرت، قرت. (صدای گسیختن ریسمان مثلاً یا سیم.)
پرژ
پَراش، پَخش، پَخج، وُلاو، پَراگنده، شَهریده.
پرک
کرم. (بچه کرم)
پرکه
تو، پاشه. (خاکی که روی برف می¬پاشند تا آب شود.)
پریش
پراش، ریز، خورد، تیکه، پراگَنده، پراشیده.
پریش¬پریش
پراش¬پراش، ریزریز، خوردوزیر، پراگنده.
ئەحواڵپرسی
پرسە، چغر، جاورپرسی، گزارش پرسی،
ئەحواڵپرسی ناخوەش
خرتوپرت
خَنور، کاچار، خرت و پرت.
شپرزیاگ
پرویشیده، پشولیده، شَپلیده
شپرزە
پریش، پرویش
نەپرس
نَپَرس، خودسَر، نَتَرس.
هەواڵپرسی
پُرسه، چَغَر.
هەڵپروانن
مالاندن، خورد کردن. (نان را با دست خُرد کردن مثلاً)
هەڵپرچانن
پرتکەپرتکه
ریزە¬ریزه، پارەپاره، تیکەتیکه، بُربُر.
پرتەپرت
زَغنک. (چشم زدن)
پرووشەپرووش
دانه دانه. (آمدن برف به طور آهسته و دانه دانه یا آمدن سرماریزه)
پرووکەپرووک
فنگ فنگ. (گریەی آهسته)
پلەپرتکێ
شتاب، فَرفَره، چُلبُله.
یاپراخ
دولمه.( کرمانجی است)