تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



مکاییل
بَشتَر، تَشتَر، روزی رسان.
بمکره!
بگیرم!، بگیریدم!، مرا بگیر!
بمکەرەزوخاڵ!
زغالم کن!، زغالم کنید!، بکنم زغال!، زغالم بکن!
تەقسیمکەر
تەمکین
هنگ ،زریو ،مهستی ،برهش ، برهیش ،پرهش ،پرهیش ،فرهش ،فرهیش.
جمکه
بَند، پک. (بَند انگشتان)
جمکوت
پُر، جَنجال.
دەمکۆ
دَهَن کوب، سرکوب، سَرزَنش.
سمکۆ
سُم کوب
سمکۆڵ
لامەمکە
هم پستان، هم مَک.
لامەمکە
دایه، تایه، مادَرَک. (کسی کەفرزند دیگری را با فرزند خود را شیر بدهد.)
مومکین
مومکین بوون
دُرُست شدن، فراهم شدن، آسان شدن، سامان رسیدن.
مومکینات
ناوَران، توانان، شایاها.
مومکینول وجوود
ناوَرفَرتاش، شایا، شایان.
مەمکە
چُچو، پستان.