تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



لاوانە
کنارەی گور.
لاولووسە
بَزَک، آرایش، پیرایه.
لاوە
لاو، لاوه، نوازش، دل نوایی، دلرُبایی، دل فَریبی، چَرب زَبانی.
لاوە!
بردار! (امر است.)
لاوەدان
کنار زدن. (زلف مثلاً.)
لاوەلا
لابلا، سینەکَش، بَغَلکَش. (راهی کەاز کمر کوەمی گذرد.)
لاوەلا
کج، گوشەبەگوشه.
لاپا
لیزی، لیزگاه، سراریزی.
لاپاران
لَپار بازی. (چوب گردی را مانند گوی بەمیدان می اندازند و با لپار- تختەسنگ- بەآن می زنند کەمسافتی برود، بعد با پا مسافت را می پیمایند، هر کدام از دو رقیب زودتر عددی را کەقبلاً معین کردەاند تکمیل نماید او می برد و تا مسافتی کەمطابق با عدد باشد سوار طرف می شود.)
لاپاو
لَپار. (تختەسنگی کەبچەها با آن گوی بازی کنند.)
لاپاڵ
لیزی، سرازیری، کَمَر، سینەکَش، بَغَلکَش.
لاپلار
ایرمان، بشتام، بشتالَم، اَنگَل، ناخوانده. (کسی کەتابع مهمان شود.)
لاپواز
بُغاز. ایرمان، بشتام... .
لاپولە
لاسَره. (پول و مهرەکەلای سر یا لای صورت می آویند.)
لاپەڕە
پَرد، فَرد. (لاوَرَق)
لاچناکە
پالَهَنگ.
لاچوون
رَفتن، نَماندن، رَد شدن.
لاچۆ!
برَو!، دور شَو!، رَد شو!