تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



ڕەشایی
جوچین، سیاهی ده. (رعیّت بی جفت)
ڕەشایی
سیاهی، خیرگی.
ڕەشایی
گرارون، گوارون، گُریون، بَریون، اَندوب، داد.
کاکڵەمووشان
زَجال، دیوپا، جولاهَک، جولاهه، تَندو، تَنَندو، کَره تن، کَروتنه، کارتنه، تارتَنه، تارتَنگ، کلاش، عنکبوت
کاکڵەمووشان
کَره، کَری، کَرو، تَفَند، تَفنی، تَنتَه، تَنَستَه، اَنفَست، اَبَرکالیا، کلاشخانه (تار عنکبوت)
کاکڵەمووشان
کوهاموی (بازیچه ی بچه ها است، مقداری خاک تپه می کنند و آب روی آن می پاشندتا یبه اندازه ی یک انگشت روی آن گل شود، سپس از سه یا چهار طرف آن را منضماً شکافته، خاک روی آن را بیرون می آورند یک گنبد می ماند
کاکەشان
کهکشان، کاهنگان، پالاهنگ، آسمان دره
کلک نشان
کێشان
کشیدن (ریسمان مثلاً)
کێشان
کشیدن (قلیان مثلاً)
کێشان
کشیدن (بار مثلاً)
کێشان
کشیدن، برکشیدن، آختن، آهیختن، برآهیختن، هوختن، یاختن، آهنگیدن، برهنه کردن (کشیدن تیغ مثلاً از نیام)
کێشان
گُشتی، کشیدن، ایغری
کێشاک
کَشاک
کێشاکێش
کَشاکَش، کَشمَکَش، کَشواکَش