تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



شێران
شیریا خت (قسمی از قمار است که پول را به هوا می اندازند دیگری شیریاخط می گوید اگر مطابق گفته او به زمین آمد می برد و الا می بازد)
شەربەشاران
جنگجو، جنگی، سلحشور، شورسَلَح
شەوکەران
شوکران، دورَس، (سَم است)
قارەسۆران
قُره سوران، راه دار
قەتران
قَطران، کَتران، کَتیران، شُربون
قەترەی باران
چکه، چک، ژیک، ژَنگ، سرشک، ریزه
قەران
قران، هزار دینار (پول یک مثقالی نقره، سکه ایران)
قەسەم خوەران
قەیتەران
قَیطَران
لاپاران
لَپار بازی. (چوب گردی را مانند گوی بەمیدان می اندازند و با لپار- تختەسنگ- بەآن می زنند کەمسافتی برود، بعد با پا مسافت را می پیمایند، هر کدام از دو رقیب زودتر عددی را کەقبلاً معین کردەاند تکمیل نماید او می برد و تا مسافتی کەمطابق با عدد باشد سوار طرف می شود.)
لنگداران
تاخت، تاز، دَو، تاختن، اَسپ دَوانی.
لەیەک بەران
مامیران
مامیران. (قسمتی از زردچوبه است که چسپندگی دارد)
مامیران درگای دەم گیریان
دَهَن بستن، نَتَوانستن دَهَن باز کردن. (کنایه است.)
مۆکڵ باران
بَشتَر. ( فرشته باران و نباتات)
هەردەجاران
هەزاران
هزاران، هزارها.
هەور بێ باران
خُشکەابر، ابر خشک، ابر بی باران.