تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



خشک
خزخزَک، گوش¬خزَک، هزارپا.
خشکه
لَخشَک، تَرتَرَک، چَپچَله. (نشسته راه رفتن.)
خشکه
قنگە خشکێ
چَپچَله، تُرتُرک، لَخشک، خزیدن (لیزیدن از بالای تپه به پایین)
قنگەخشکێ
خَز، غَژ، خَزیدن، غَژیدن، (با کون راه رفتن بچه)