تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



قەرارداد
سامه، هَرنیز، پیمان
قەرارگا
بَرواز، گُنام، هالگَه، خُستگاه، آرامگاه (قرارگاه آدمی یا حیوانات)
قەناری
قەنارە
قناره، کناره (قلاب قصابان)
قەوارە
قَواره، اندازه (یک مقدار پارچه که اندازه یک تیکه لباس باشد)
قەیارە
قَدّارَه، غَدّارَه، کَتّارَه، کَتّالَه (شمشیر راست)
لاخوارگ
زیر، زیری، زیرین، پایین، پایینی، پایین دَست. دامنه.
لاروالاروا
لَنگان. (کج کج راەرفتن بچەیا ناخوش)
لاروایی
سَنگَمبَر. (حیوانی را مثلاً. چند نفر می خرند، بعد تقسیم می کنند)
لاری
کجی.
لاری
لاری. (خروس لاری نسبت بەلار)
لارە
چَم و خَم، گرشمه، خَرام، غَنج.
لارەسەنگ
کَج. (بار مثلاً.)
لارەوبوون
کج شدن. (زین مثلاً. یا بار)
لارەوکردن
کج کردن، سرازیر کردن. (کوزەمثلاً.)
لاپاران
لَپار بازی. (چوب گردی را مانند گوی بەمیدان می اندازند و با لپار- تختەسنگ- بەآن می زنند کەمسافتی برود، بعد با پا مسافت را می پیمایند، هر کدام از دو رقیب زودتر عددی را کەقبلاً معین کردەاند تکمیل نماید او می برد و تا مسافتی کەمطابق با عدد باشد سوار طرف می شود.)
لنگداران
تاخت، تاز، دَو، تاختن، اَسپ دَوانی.
لووت هاتنەخوارەو
پَست شدن، پَست نشستن، باد در رفتن.
لچ لارەوکردن
دهن کج کردن. (برای تمسخُر)