تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



قاویچ
نشخوار
قلیچ
ژفک، قی چشم
چشمی از چشمی کوچکتر
انگشت کوچکه
قوویچ
بلند مخروطی
قیچ
کسی که یکی از چشمانش کوچکتر است
بلند مخروطی
کج
بسیار سفید
اندک
قیچ کردنەوە
با یک چشم نگاه کردن و چشمی را بستن
از دور بلند دیدن
لچانلیچ
لبالب
لەمیچ
از اینهم
هیچ و پووچ
بی ارزش، بەدرد نخور
هیچ و پوویچ
بی ارزش، بەدرد نخور
هیچ و پیچ
بی ارزش، بەدرد نخور
هیچ کلۆج
هر وسیله