تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



گن
کسی که غنّه در بینی دارد، کسی که تودماغی حرف می زند
مورمور کردن پا
قطعه، پارچه
گنا
گلوله نخ
شستشو
گنایەنەوارۆ
بر زمین افتاد
گنجڕ
پاره پاره و وصلەزده
گنخاو
بوگرفته
گندا
گلوله نخ، شستشو
گندراندن
غلتانیدن
گندک
چونه
تپهٔ کوچک