تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



کلک گرتن
دم بلند نگەداشتن اسب
کنایه از در تنگنا گذاشتن
کۆک گرتن
بهانەگیری
بخیه درشت زدن
کەنی گری
اشک شوق
کەپ لێ گرتن
ام کردن، پنجه گذاشتن
گرام
اسیر شدم
زندانی شدم
گرام مێر
مرد باوقار
گران
سنگین
گرانقیمت
با وقار
اسارت
بازداشت شدن
اسیر شدند
زندانی شدند
کری گوش
تنبلی
مطلب یا نوشتهٔ دیر فهم و مشکل
سختی زندگی
گرفتگی سوراخ
فشرده و غلیظ
اصیل
گرانایی
سنگینی