تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



گردەبڕ
ارهٔ دو نفره
کندهٔ با اره بریده
شکستگی استخوان ران
گردەنشین
از کار افتادهٔ خانه نشین
گردەڵە
کروی کوچک
خشتک تنبان
نمد زین
نگا: گردۆڵک
ابزاری در آسیاب
تختەای در جولایی که شال را بر آن می پیچند
بند انگشت
چرخ گاری چوبین یکپارچه
کندهٔ گرد و بزرگ
گرسان
بزرگوار، محکم و بهم چسبیده، رسته، تکوین یافته، واچسبیدن، گیر کردن، زمینی سخت و سفت در شخم، هیکل دار، زبر، درشت، بالار
افروختگی آتش
گرمی تن به نشانهٔ تب
گرسیان
بزرگوار، محکم و بهم چسبیده، رسته، تکوین یافته، واچسبیدن، گیر کردن، زمینی سخت و سفت در شخم، هیکل دار، زبر، درشت، بالار، افروختگی آتش، گرمی تن به نشانه تب
گرسیانەوە
واچسبیدن، گیر کردن، ماندگار شدن