تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



قەپات کردن
بستن
قەڵا کردن
برهم انباشتن
لاس کردن
درویدن و جمع نکردن گیاه
شیهه کشیدن آهسته اسب
سرگین انداختن گاو
لاسایی کردنەوە
ادای کسی را درآوردن
لالێ کردنەوە
به عقب نگاه کردن
غمخواری کردن
قسمتی زیاد از چیزی بریدن
لاوە کردن
واپس نگری
لابه کردن
لغاوبۆشل کردن
کنایه از آزاد گذاشتن آدم خودسر