تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



کافرسان
کفرستان
کافرسانی
کفرستان
کافرستان
کفرستان
کافرستانی
کنایه از بی اعتنایی نسبت به درمانده و بی نوا
کافرمان
استره، تیغ موتراشی
فڕکافڕکا
دویدن گروهی با شتاب
مسابقه ربودن
هەڤۆکافەرمانی
جمله امریه
کلکاف
نوعی ثمر مازوج