تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



سای واز
پررو، شوخ چشم
واز
اشتهاء، میل
عد مداخله در کار
حالت مزاجی
پرش
واز، باز
کار و عادت
خواهان
همراه
جزیره ماسەای در وسط رودخانه
اندکی جداشده از مجموع
شادابی و شکوفایی نباتات
کنایه از ویران. که با کلمه «لانه »گویند
وعظ
بازی کننده با چیزی یا حیوانی
لبریز
دوباره باز
مەیدان وازی
میدان برای بازی
مسابقه در میدان
وازانی
پنداری
وازبێنی
خواستگاری
اگر دست برداری
وازبێنە
دست بردار
وازت
مزاجت
آرزویت
وازح
آشکار
وازرە
ترسیده فرارکرده
وازن
غنچه نو دمیده
می خواهند
باز هستند
اشتها و آرزوی ما