تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



هل
پیشوند به معنی بالا، بر
سربالایی
هل بو
برخاست
هل بوهارتن
جدا کردن بچەها از مادران در گله
بچەها را از شیر گرفتن
هل بوهوری
بچه از مادر جدا شده
بچه از شیر گرفته شده
هل بڕین
نگا: هل بڕاندن
هل بەزاندن
جهانیدن
هل بەستن
شعر سرودن
سد بستن بر نهر و...
بستن استخوان شکستهٔ اندام
هل بەستە
سخن ساختگی، دروغ
دل هلو
رقیق القلب
دل هلوو
رقیق القلب
دەست ژێ هلانین
دست بردار شدن
دەڤ هلوو
تملّق
لێ هلدان
افشا کردن
نانێ هلاتی
نان خمیر برآمده
هلاب
بدر، ماه شب چهاردهم
هلات
دوید، فرار کرد
طلوع کرد
هلاوارتن
جدا کردن مادران و بچەها در گله
جدا کردن اشیاء لازم و غیرلازم
هلاوە
کشت تابستانی
هلاڤیشتن
آویختن