تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



نەبا
نمی بود، اگر نبود
مبادا
نەبادا
مبادا، نکند
نەبالغ
به سن رشد نرسیده
نەبان
دامی که از بچهٔ خود تنفر دارد
کنایه از بیگانگی کردن آشنا
بدخلق، عصبانی
نەبو
عدم، نبود، میوە نارسیدە و کال
نەبوو
عدم، مقابل وجود
ماضی نبودن، نبود
میوهٔ نارسیده و کال
نەبوون
نیستی
ناداری، نداری، فقر
نەبوونی
نداری، فقیری