تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



ناخا
نمی اندازد
ناخازم
نمی خواهم
ناخر
رمەای که شب در صحرا می ماند
گلهٔ گاوها
چوپان گاوها
ناخرقەوان
ده روزهٔ آخر آذر ماه
ناخودا
ناخدا
خدانشناس
ناخوری
فرزند نوباوه
نوبر میوه
ناخون شەیتان
عحلزون
ناخوندە
بیسواد
ناخونە
از بیماریهای چشم
تار بی پود در کنارهٔ بافت
ناخونەک
خوردن از چیزی بدون اجازه، ناخنک
از بیماریهای چشم، تار بی پود در کناره بافت
ناخۆ
تا چنین است
که اینطور
چطور مگر؟