تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



قوڵف لێنان
دسته بر ظرف سفالی نهادن
کنایه از ستودن مبالغه آمیز
لێنان
بارکردن باربر
پختن غذا
پیوندزدن
بر سر گذاشتن
لێنهێڕین
نگاه انداختن
لێنەر
پسوندی فاعلی
خلێنە
دندان آسیا
وسیلهٔ دوگ بهم زدن
گال، سرگین خشک سده بر دنبهٔ گوسفند
رشتهٔ جوالدوزی
تکهٔ کوچک سنگ در کار بنّایی
خلێنەوبلێنە
رابطهٔ محرمانه
شاگەشکەلێنان
ام کردن، پنجه گذاشتن، پنجه بطرف کسی گرفتن با اهانت
شەمەتلێنکە
نوعی زنبور وحشی که عسل بسیار لذیذی دارد
لوولێنە
لولەهنگ
وەلێنە
ابتدا، قبلاً
کالێنی
کهنسالی، پیری
گلێنە
مردمک چشم
کرهٔ چشم
گاودانه
نام روستایی در کردستان که توسط بعثیان ویران شد