تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



دەڤ هلوو
تملّق
شالوو
گرده نان با شاهدانه
مالهالوو
کفشدوزک
مەلوو
تودهٔ غلهٔ درو شده
یک آغوش غلهٔ درو شده
یک سوم بسته از غلهٔ درویده
گلوو
دانه انگور، حبه
اجزاء از هم گسستهٔ ریزی که در ماست یا شیر فاسد شده دیده می شود
دانه دانه شدن سمنو و...
گێلوو
نوعی گچکاری سقف
گەلوو
گلو، گردنه، هرچیز گلومانند