تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



قین هەڵگرتن
کینه دردل گرفتن
قین گرتن
پا فشاری از لج، لج کردن
قینات
شکیبایی
قینەبەری
هم چشمی
قیپ بوون
لاغرشدن
قیچ
کسی که یکی از چشمانش کوچکتر است
بلند مخروطی
کج
بسیار سفید
اندک
قیچ کردنەوە
با یک چشم نگاه کردن و چشمی را بستن
از دور بلند دیدن
قیچمەز
بی آبرو
بدرفتار
قیڕات
قیراط، دماسنج