تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



قرچاننەوە
دوا گذاشتن برای قطع خونریزی
قرچک
آستین
قرچەشکێن
نیمکوب ساقه های غله در خرمن کوبی
قرچەقرچ
«قرچه» بسیار
قرچەڵۆک
زن لاغر مردنی
قرژ
انگشتان چنگ مانند
جوشیدن شدید، غلبان
در هم پیچیدگی مو