تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



قار
قهر
غم
نوعی تقسیم با انگشتان
جیره روزانه فقرا
مخفف قادر نام مردانه
تاب و توان
نام روستایی در سنندج
ئارون و قارون
کنایە از بسیار ثروتمند
قاراغ
کنار، گوشه
قارخ
کرد سبزیکاری
قارس
خشمگین
پکر
بردوختن برای کوتاه کردن
شهر و ناحیەای در کردستان
قارقومە
گیاهی است خوردنی
قارم
می توانم، از دستم بر می آید
قارن
می توانند، از دستشان بر می اید
قارونە
کرم میوه
بید. حشره پشم خوار
قارووش
گیاهی است
قارووشە
جاروی ترکەای
قارووچ
لاغر مردنی