تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



نیشان گرتن
نشانه گرفتن
نێرتک
ساقه اصلی نباتات
مغز سفت دمل
نەشە گرتن
سرنشاط آمدن
هاوارتەلەمن
بد آوردەام
هرتە
حلقه بستن ابزار
کنایه از دستبند زندانیان
هل بوهارتن
جدا کردن بچەها از مادران در گله
بچەها را از شیر گرفتن
هل گرتی
زن ربوده شده
احتکار شده
بار حمل شده
نگهداری شده برای پس انداز، پس انداز شده
هلاوارتن
جدا کردن مادران و بچەها در گله
جدا کردن اشیاء لازم و غیرلازم