تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



خاو
خواب
سُست، بی حال
نپُخته
جای پروردن پرواری
کال، نارس
نتابیده، ناتنیده
چرم دَبّاغی نشُده
مواد خام
گُل گیاه بسیار خوشبوی
قطعەای گوشت عضلانی در احشای بدن
پرز شال و قالی
خاوالی
خواب آلود
خاولی
حوله
خاووخلیسک
شُل و وِل، لَزِج و بدمزه
خاووخلیچک
شُل و وِل
لَزِج و بدمزه
خاوک
رشتەای که به سختی تاب می خورد
خاوکەر
از آهنگهای مشهور کردی
خاوکەرەوە
از تصمیم منصرف کننده
چرمِ در آب خیسانده شده
تابیده را به خامی برگردانده
خاوی
شُلی، تنبلی
خامی، نارسی
ناپختگی