تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



کوزبڕکە
آبدزدک
گابڕە
گیاهی است که در مرداب می روید
گۆلبڕین
کردسازی شالیزار
گیابڕنک
کسی که گیاهان دارویی را جمع آوری می کند
گێسوبڕی
گیسو بریده، کنایه از زن بد عمل
ئاگربڕ
فرو نشاندن آتش، اطفای حریق
بنبڕ
ریشەکن
بنەبڕ
ریشەکن
بۆنبڕ
بوگیر
بەنبڕ
تیغ، عموماً
جۆبڕ
آبدُزدَک