تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



گاڵەدان
بستن در و پنجره
گران
سنگین
گرانقیمت
با وقار
اسارت
بازداشت شدن
اسیر شدند
زندانی شدند
کری گوش
تنبلی
مطلب یا نوشتهٔ دیر فهم و مشکل
سختی زندگی
گرفتگی سوراخ
فشرده و غلیظ
اصیل
گرانجان
گرانجان
گرانفروش
گرسان
بزرگوار، محکم و بهم چسبیده، رسته، تکوین یافته، واچسبیدن، گیر کردن، زمینی سخت و سفت در شخم، هیکل دار، زبر، درشت، بالار
افروختگی آتش
گرمی تن به نشانهٔ تب
گرسیان
بزرگوار، محکم و بهم چسبیده، رسته، تکوین یافته، واچسبیدن، گیر کردن، زمینی سخت و سفت در شخم، هیکل دار، زبر، درشت، بالار، افروختگی آتش، گرمی تن به نشانه تب
گرهان
گرفتگی سوراخ
گریمان
فرض کردیم
گریهٔ ما
گزنگ دان
دمیدن آفتاب صبح