تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



کارژ
پوستەای که مار می اندازد
کارڤانکوژ
ستاره سحری
کارک
چارق
بزغاله
کندوی غله، انبار گلی غله
کال
راه باریک برای عبور در باغچه
کارکردە
کارآزموده
مستعمل
کارکری
مهیا و آماده
سود برده در معامله
کارکو
موثر، اثربخش
کارا، فعال
کارکوشتە
کارآمد
کارکون
داروی مسهل
کارکەنار
ازکار برکنار شده
کارکەناری
حقوق بازنشستگی