تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



کەم هیمەت
کَرسَنج، کَم دِل
ئۆرشەلیم
هوخ، هوخت، هخت، دژهوخت، گنگ دژ.
ئیبراییم
پراهام، پرهام، اپراهام. (اسم است.)
ئیقلیم
کشور، کشخور، کشخر، کشخر.
ئەسپ تالیم دان
وردادن، سواری آموختن.
بیم
تَرس، هراس، بیم، سَهم، پَروا، پَرواس، نهاز، شکوه، زَلیف، خواس، چغر، چغز، نَهیو، خَزرَک، باک، اَندیشه.
بێسیم
بی¬سیم. (تلگراف بی¬سیم)
تەسلیم بوون
رام شدن ،آرام شدن ،فرمان بردن ،سر نهادن ،سر سپردن ،تاراسیدن ،خریدن.
تەسلیم بوون
تەعلیم
آموختن ،ور دادن ،یاد دادن ،آموزش ،آموزگاری.
تەعلیم دریاک
آموخته ،مُدَرَّب ،مُرَوض ،مَروض.
تەقویم
تەقویم
سنجیدن ،نرخ کردن ،نرخ بستن ،نرخ بندی ،بها گذاری ،بها گذاشتن.
حەریم
پیرامون، آب¬ریز، برف¬انداز، خاک¬انداز، خاک¬روبەگاه.
حەلیم
ریس، هلیم، کَشکبا، کَشکَک. (آشی است معروف که از بلغور و گوشت می¬سازند.)
حەلیم
غریزدار، جاغَردار، دیر خشم، بُردبار، دلدار.
حەلیم شێوێن
اَهرم، ریس¬آشو. (چوبی که با آن حلیم را به هم زنند.)