تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



پژیان
پَشیدن، پاشیده شدن، پژیخته شدن، اشپوخته شدن، پشنجیدن، پراگنده شدن.
پژیاگ
پاشیده، اشپوخته، شپیخته، پشنجیده، پاشیده شده. (آب و امثال آن.)
پۆس لکیان به پێشەوه
پۆسیان
پوسیدن، فَرسودن.
پۆڕیان
گُنجیدن، درست آمدن.
پیابردن
تو کردن، فُروبُردن، خَلانیدن، شَخلاندن.
پیاده
پیاده، پاپیاده، پاسَوار.
پیارزگ
پَیرزه. (چیزی که توی کهنه یا دستمال بسته نگهدارند.)
پیازاو
پَپلس، اِشکِنه، پیاس.
پیازه خووگانه
پیاز موشی، پیاز دشتی.
پیان
پاها. (جمع «پا» است.)
پیان
به ایشان، با ایشان، با آنها، با اینها.
پیانۆ
اَرغَن، اَرغنَن، اَرغَنون.
پیاپەڕیگ
وَرپَریده، شیت، دیوانه.
پیاچوون
فرورفتن، تورفتن، خَلیدن، شخالیدن، شخانیدن.
پیاچوون
بییش ور رفتن.
پیاچوونەوه
بازخواندن، دوباره خواندن.