تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



گیلاخە
گُل آقا، گُلاغه. (علفی است معروف آن را سرخ کردەمی خورند، گُل و بَرگ و پیاز آن شبیەبەنرگس است.)
گیلویی
گیلو، گیلویی. (گل دور سقف)
گیوە
گیوه، جامَکی. (پاپوشی است اصفهانی.)
گیپاڵ
شکم گنده.
گیپاڵ
شکم گنده.
گیپە
گیپا، گاشاک، مَنتو، گَدَک. (شکنبەرا از برنج و قیمەو ادویەی معطرەپر می کنند و با نخ می دوزند و در میان آش می پزند.)
ئارەقگیر
ئاوگیر
آبگیر، آبزن، آژیر، ژیر، شمر. (چالەای پای درخت)
ئاوگیری
آبگیری، آب گرفتن. (آب گرفتن از فولاد مثلأ.)
ئاوگیری
آب گیری. (اندازەی آبگیری چاه، کە چە مقدار از آن آب می گیرد.)
ئاگرگیرە
آتش گیرە، پد، پود، پودە، پد، پود، فروزینە.
ئاگرەگیان چوون
آتش بەجان سدن، تندشدن.
ئیزگیل
آزگیل، گیل، آنج، آکج، اکج، کنوس. (نوعی ازگویج است.)
ئەنگوس ناوگین
باجگیر
باجگیر، باجبان، باژوان، واژبان، ساوبان، گزیت گیر، راهدار.
بارگیر
بارگیر، یابو، اُلاغ، چهارپا، چارپا، راەگستر.
بارگیری
بارگیری، باربندی، بارکردن.
بانگین
زَبَرین، بالایی.
باگیر
بادگیر.(بادگیر سر قلیان )
بزگیله
کَجومَن، عروس پشت پرده، کاکنَج.
بنگیری
جُستن، یافتن، پَیداکردن، سُراغ.
بگیران
گُذاشت، جا گُذاشت، فرو گذاشت، فراموش کرد. (ماضی است.)
بگیرانن
گذراندن، گذرانیدن.
بەدنگین
بَدبَخت، بَداَختَر، مَندَبور، سیَەروزگار، سیَەروز، سیاەگلیم.
بەرگیر
مَس، خَشکاب، جلوگیر، پاگیر، بارگیر.
بەرگیری
جلوگیری، پییش¬ بندی.