تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



وێژە
کرویز، زرتَشت.
وێژە
تَسمه. (تسمەای است بلند مانند تنگ اسپ کەجزو اسباب یوغ است)
ڕێژە
شوکه، ناوچه.
کاردوژە
کاردآوَژِه، (مغز گردو که با کارد بیرون آورند)
کوردەکوژە
کووژە
ناوچه (ناوچه ی آسیا که گندم از آن به سوراخ سنگ می ریزد)
کەچک ڕێژە
مَها، سنگ شیشه
گژنیژە
دلیده. (بلغور خورد)
گژنیژە
تگرگچه، پَسَنگُک. (تگرگ ریز)
گژنیژە
گُژاژ، گَزار. (دانەدانەشدن بدن از سرما مثل اینکەجوش درآورد، همینکەبدن گرم شد فوراً محو می شوند.)
گژنیژە
کَشنیژ، کُسبُره.
گژنیژە
کَهله، گَهله، کشنیر طلا.
گژە
گشه، کشه، اُسطوخودوس.