تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



ڕەپ
خُشک، خُشکیده، سَخت.
ڕەپانن
ڕەپڕەپان
تپ تپ. (صدای جست و خیز در پشت بام مثلاً.)
ڕەپە
تپش، تپیدن. (تپیدن دل مثلاً)
ڕەپەڕەپ
تَپ تپ، سُک سُک. (تکرار برای کثرت است.)
ڕەپەڵ
دستە، تودە، گردشدە. (دستەی بازیکن)
ڕەپەڵگە
بازیگاه. (جای گردن شدن برای بازی)
ڕەپەڵگە
آزاد، رَها. (باغ یا علفزاری که قدغن نباشد.)
جوڕەپیاگ
جُره مرد، مرد چهاردانگ.
شەڕەپۆپان
گیس کشی، تو سر همدیگر زدن (زلف همدیگر را کشیدن)
هەڵڕەپانن
زَدن، تکان دادن. (نان یا کاغذ را مثلاً تکان دادن کەصدا کند)
پەڕەپا
پرپا، پرپای. (کبوتری که پای آن پر داشته باشد.)
پەڕەپەڕه
پَرەپَره، توبَرتو، لابَرلا.
ڕەپڕەپان
تپ تپ. (صدای جست و خیز در پشت بام مثلاً.)
کوڕەپا
بچه ملخ
کەڕەپۆ
بَلاج، کَوشلان، هیرون، لوی، لوخ، لُخ، کُخ، کوخ (لوخ را به عربی قصب گویند که ره حو ثمر لوخ است که با دست شیت کرده و با ساروج مخلوط می کنند)
ڕەپەڕەپ
تَپ تپ، سُک سُک. (تکرار برای کثرت است.)