تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



کڕووز
کڕووزیانەوە
کروزش، کزکز کردن (اظهار نیستی و ناتوانی کردن)
کڕووزەکڕووز
کزکز کردن، کروزش (اظهار نیستی و نداری کردن)
کڕووس
کر، کَلیاوه، شَوا، نَشنَو، ناشنوا
کڕوکاش
کاروکوشش
کڕوکاشکەر
کەمڕوو
کمرو، شرمگین، باشرم
گوێچکەپڕووسقێ
گوش گیرک. (بازی بچەهای است کەیک مشت مویز یا سنجد مثلاً می پاشند روی زمین، هر کدام می خواهند بردارند دیگری گوش او را گرفتەمی کشد تا نتواند بردارد.)
گڕوفڕ
آه نامه، اَوش و بَوش، خودنمایی، خودآرایی (خودنمایی بی اساس)
گڕوگاڵ
گۆڕوان
گوربان.
گیای خۆڕوو
گیاەخودرو، گیاەهرز.
گەرماوڕووت
توپ بازی. (کەهر مرتبەتوپ را می زنند یک مرتبەچرخ می خورد.)
گەنم خۆڕوو
گودَر، گودَره، گندم خودرو، گندم کوهی.
بادڕو
بادروج، بوبَنگ، خوچ، خوچه، بُستان افروز، تاج خروس، گل یوسف، گل حوا.
هەیڕو!
هَیرود! ، اَیرود! (ای فرزند!)