تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



ڕام
رام، دست آموز، آمُخته، آموخته.
ڕام کردن
رام کردن، آرام کردن، آمُخته کردن، آموخته کردن، دست آموز کردن.
ڕاماڵ
گاڕام
خواز، گواز، گوازه، کواز، کوازه، خَرگواز، کزایشط، شنگینه، غباره (چوبی که الاغ و پگاوان را با آن می رانند)