تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



چەشه
چَشه، مَزه، چَشش. (چشیدن چیزی برایمتحان)
چەشه
چَشته، گَزک. (طعمەای است برای جانوران می¬اندازند.)
چەشه خوەره
چَشت، چَشته خورَه، گَزگ خوره. (جانوری که چشته خورده باشد.)
چەشه خوەره کردن
چَشته خوره کردن. (شکار یاد دادن به تازی یا باز مثلاً به وسیلەی جانور دستی یا مرغ خانگی.)