تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



چۆڵ
کَویر، گَویر، هامون، بیابان، چول. (زمین خالی از مردم.)
چۆڵ
تهی. (خانەی خالی.)
چۆڵای بو؟
چەجور شد؟، چه جور می¬شود؟
چۆڵوهۆڵ
تهی¬وتَهَک. (خالی و خوله)
چۆڵی
چۆڵەچرا
شوله چراغ، هاله چراغ. (شاخەی درخت بلوط را مثلاً با پشت تیشه مانند مسواک می¬کوبند و برای شکار کبک مثلاً در کوه و بیابان روشن می¬کنند.)
مرچۆڵە
جُجَرَه. ( گنجشکی است سیاه خیلی کوچک.)
مچۆڵە
مُشتی.
قرچۆڵ
پخسیده، پخسان، لاغر