تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



هەڵکڕچانن
بَخساندن، پَخساندن. ، پَخسانیدن... .
پرچانن
پێچانن
پیچانیدن، تنجانیدن، پیختن، نوردیدن، پیچ¬دادن، تاب دادن.
پێچاننەوه
پیچاندن، تَنجانیدن، تَنج، نوردیدن.
پەرچانن
پَرچاندن، پَرچین کردن. (خواباندن سر میخ مثلاً.)
ڕچانن
بَستن، افسردن، افسرده کردن، یخ ساختن.
بوچان
کوچولو، کُچُلو. (اسم مرد هم هست.)
داپێچان
پیچاندن، پیچیدن، بستن.(چیزی را روی بار بستن)بردن.
قولووچان
هسته بازی (بازی است که با هسته زردآلو بازی می کنند)
لچان
لَبریز، سرشار، لَمالَم، لَبالَب، مالامال.
وچان
آرام گرفتن. (نفس دادن)
پێچان
پیچیدن، تشنجیدن، پیختن، پیخته شدن، پیچیده شدن، تنجیده شدن، تنج.
کوڵەگۆچان
سگبینه (چوگان کوتاه)
گۆچان
چَوگان، چوبگان، چَولگان.