تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



پیان
پاها. (جمع «پا» است.)
پیان
به ایشان، با ایشان، با آنها، با اینها.
دەس پیانان
پیانۆ
اَرغَن، اَرغنَن، اَرغَنون.
تەپیان
تپیدن ،تپیده شدن ،آگنده شدن ،آغنده شدن ،آغشته شدن ،سپوخته شدن ،اَنباشته شدن ،گرفته شدن.
خورپیان
زَدن، تَپش، یادرسیدن.
خوڵووپیان
یوزَک، یوزه، تلَو، غَلت، غلتیدن، تلَو خوردن، یوژک زدن. (غلتیدن اسپ و الاغ و حیوانات در میان خاک مثلاً.)
داخۆرپیان
زەرپیان
زدەشدن، کوفتەشدن، کوستەگشتن.
قوپیان
گَود شدن، فرورفتن، قُپیدن
قەپیان
هەڵشڵەپیان
جُنبیدن در آب.
چەسپیان
چسپیدن، چپسیدن، چسفیدن، چفسیدن، شلبیدن، بشلیدن، دوسیدن.