تۆڕی زاراوەپارێزیی وشەدان



پلیته
پَلته، فتیله.
پلیسرگ
پَرستو، پَرستوک، پرستُک، فَرستو، فَرشستوک، فَراستوک، فَراشترو، فَراشتروک، فَراشتُک، فَرششتوک، فَرتوک، چلچله، بَلوایه، بالوایه.
پلیکان
آغشته شدن، آگَسته شدن، آلوده شدن، جُتره شدن.
پلەترازیان
سُست شدن، پشیمان شدن، پله از جا درآمدن.
پلەترازیان
اَنگُشت رها شدن، اَنگُشتَک در رفتن، تلنگ در رفتن. (غفلتاً گلوله از بین انگشت رها شدن.)
پلەزیقان
شادی، شادمانی، خوشی کردن، شادی کردن. (با انگشتک زدن.)
پلەمەته
پَرماه، پَرماهه، پَرمَه، بَرماهه.
پلەنیان
آغالیدن، اغاریدن، برانگیختن، شورانیدن، فژولش.
پلەپرتکێ
شتاب، فَرفَره، چُلبُله.
پلەکان
پله، پلَّکان، پَغنه.
پلەکان حەوز
پلەی پەینجه
پلەی نردبان.
تاپلۆ
خەپله
گرده.
داپلۆسکانن
لاپلار
ایرمان، بشتام، بشتالَم، اَنگَل، ناخوانده. (کسی کەتابع مهمان شود.)
پلپلی
پیسه، خَلَنگ، خَلنج، لَک¬لَک، لَکەلَکه، بُلبُلی، دورَنگ، بَهَک¬دار، سَر چَپ¬دار.
چەپلەر
چَپَه. (کسی که با دست چپ کار می¬کند.)
بێ¬دەموپل
کم دهن، ناشایسته، لَفتَره، کم گفتار.
دەموپل
دَهَن، زرنگی، برازندگی. دست و دَهَن.
پاوپل
پاوپَر، پَروپا، توانایی، پا، پای.